به گزارش سلامت نیوز به نقل از اطلاعات، عدالت در آموزش یکی از مصادیق مهم وجود عدالت در جوامع است و میتواند در شکوفایی آن جامعه نقش بسزایی ایفا کند. نظریهپردازان حوزه عدالت، وجود فرصتهای برابر آموزشی برای آحاد افراد جامعه را یک مؤلفه ضروری برای پرورش استعدادهای آنها و در نتیجه کنشگری مثبت آنان در جامعه درنظر میگیرند.
نظام آموزشی ما با همواره مسائل و چالشهای فراوانی مواجه بوده ولی یکی از مهمترین چالشهای آن که بهویژه در سالهای اخیر نمود بیشتری یافته، موضوع دسترسی عادلانه فرزندان ایران به آموزش باکیفیت است.
در ایران امروز به وضوح میبینیم که طبقه اجتماعی و اقتصادی افراد، نقش مهمی در برخورداری آنان از آموزش باکیفیت دارد و فرزندان طبقات برخوردارتر، عموما در مدارس باکیفیت تحصیل میکنند و نتایج کنکور هم نشان میدهد که عموما همین بچهها رتبههای برتر کنکور را به خود اختصاص دادهاند. این در حالی است که بچههای طبقات فرودست، از کمترین امکانات آموزشی بیبهرهاند و در نتیجه، به سختی میتوانند به آموزش عالی راه یابند. همین وضعیت موجب شدهاست که یکی از دغدغههای دولت چهاردهم که کمتر از یک سال از عمر آن میگذرد، برقراری عدالت آموزشی برای همه فرزندان ایران باشد.
در همین راستا، میز تخصصی عدالت آموزشی در اندیشکده دانا (یک نهاد تخصصی متشکل از مدیران باسابقه حوزه آموزش و پرورش ایران که برای بررسی مشکلات نظام آموزشی و ارائه راهحل برای عبور از آنها تشکیل شده است)، با برگزاری نشستهایی در مؤسسه اطلاعات موضوع عدالت آموزشی در ایران را واکاوی میکند. آنچه در ذیل میخوانید، شرح یکی از پژوهشهای ارائهشده توسط این میز تخصصی است که از سوی دکتر بهنام بهراد، عضو هیأت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش درباره اندازهگیری عدالت ارائه شده است:
پرسشهای اساسی درباره عدالت آموزشی از این قرار هستند: عدالت آموزشی چیست؟ چه شاخصهایی دارد؟ چگونه اندازهگیری میشود؟ عوامل بالقوه تأثیرگذار بر عدالت آموزشی کداماند؟
ما اگر به این پرسشها پاسخ بدهیم، مسیر روشنی پیش روی خودمان خواهیم داشت. در اسناد ما، بر مباحث نظری بسیار تأکید شده و نتیجه خاصی در زمینههای عملی بهدست نیامدهاست. به طور کلی ما در حال حاضر در زمینه عدالت آموزشی منابع زیادی نداریم زیرا این بحث از نظر عینیت، اندازهگیری و سیاستورزی تقریبا جدید است. اگر سال ۲۰۱۵ را با توجه به مطرح شدن اهداف عدالت آموزشی، سال مبدأ در نظر بگیریم، میبینیم عمر این مباحث تقریبا یک دهه است و یونسکو هم در سال ۲۰۱۸ کتابی درباره اندازهگیری عدالت آموزشی منتشر کردهاست.
به صورت کلی، نهادهای بینالمللی (مثل یونسکو و OECD) بیشتر از کشورها به این موضوع پرداختهاند. سازمان همکاریهای توسعه اقتصادی دو تا مفهوم «همگانشمولی» (Inclusion) و «رواداری» (Fairness) را در زمینه عدالت اجتماعی مطرح کردهاست که مفاهیم کلیدی در این حوزه هستند که باید بدانیم زیربنای نظری آنها چیست.
مبانی نظری «همگانشمولی» از تئوری مطرحشده در کتاب «سپهرهای عدالت» مایکل والزر الهام گرفته است که میگوید شهروندان باهم برابر هستند و برای اینکه بتوانند وظایف شهروندی خود را ایفا کنند، به حداقلی از مهارتها نیاز دارند که این مهارتها را باید در نظام آموزشی بهدست آورند. بر همین اساس بعدها بحث «استانداردهای حداقلی» در برخی آزمونها مثل تیمز و پرلز مطرح شد. در این آزمونها شاخصهای کمینه هم اندازهگیری میشوند.
اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۰ گزارشی منتشر کرد و در آن رتبه کشورها را در شاخصهای گوناگون ارائه داد. در این گزارش بحثی در رابطه با شکاف پیشرفت مطرح شدهاست که طبق آن، همانطور که ما در اقتصاد تفاوتهای دهکهای بالا و پایین را مطرح میکنیم، تفاوت دهکها در آموزش هم قابل اندازهگیری است و در گزارش مشخص میشود که چند درصد از دانشآموزان در دهکهای بالا، به حداقل استانداردها میرسند و در دهکهای پایین وضعیت دانشآموزان در دستیابی به حداقل استانداردها چگونه است و شکاف میان دهکها در زمینه آموزش اینگونه مشخص میشود.
مفهوم «رواداری» الهام گرفته از نظریه عدالت جان راولز است. راولز عدالت را به معنای برابری منصفانه فرصتها میدانست که منصفانه بودن برابری در اینجا به آن معنی است که به گروههایی که نیاز بیشتری دارند، فرصت بیشتری داده شود. پس برابری زمانی قابل توجیه است که به نفع گروههای ضعیف باشد.
این مفاهیم زیربناهای نظری دارند و بهتدریج به بحثهایی همچون رواداری و شایستهسالاری رسیدهاند. در تمامی تعاریف درباره عدالت آموزشی بر این تأکید میشود که دانشآموزان را باید به نقطهای برسانیم که واریانسی که بازده عملکرد آنها دارد، متأثر از توانایی و تلاش و کوششان باشد، نه اینکه به خاطر پیشینه اقتصادی پدر و مادر یا قومیت و جنسیت خاصی که دارد به آن بازده خوب رسیده باشند. البته حذف کردن بحث پیشینه اقتصادی از این معادله بسیار سخت است ولی اگر نظام آموزشی باکیفیت باشد، میتواند اثرات پیشینه اقتصادی بر عملکرد دانشآموز را تعدیل کند.
اگر بین طبقه اقتصادی-اجتماعی فرد و نمراتی که فرد در امتحانات مختلف بهدست آورده ضریب همبستگی بگیریم، در صورتی که این ضریب بالا باشد، نشان میدهد عملکرد دانشآموز تحت تأثیر متغیرهای زمینهای اجتماعی و اقتصادی است و در نتیجه آن نظام آموزشی، یک نظام ناعادلانه است. هرچه ضریب همبستگی پایینتر باشد، نظام آموزشی عادلانهتر است.
مایکل والرز میگوید باید در نظام آموزشی طوری عمل کنیم که همه بچهها به حداقل استانداردها دست یابند و در آموزش عالی، بر اساس شایستهسالاری گزینش انجام شود. ما در آموزش و پرورش باید همه را به حداقلهایی برسانیم ولی این موضوع در آموزش عالی صادق نیست. ما باید توجه داشته باشیم که بین کارایی و عدالت، باید ارتباط وجود داشته باشد. یک نظام آموزشی ناکارآمد و بیکیفیت که در آن اکثر بچهها به حداقلها نمیرسند، اصلا کارایی ندارد و اگر در آن عده کمی از بچهها را جدا کرده و به آنها آموزشهای خاص بدهیم، عدالت برقرار نمیشود.
مفهوم رواداری و انصاف میگوید که عملکرد دانشآموز نباید به پیشینه اقتصادی و اجتماعی، جنسیتی، قومی و غیره ارتباط داشته باشد و با استفاده از روشهای مختلف میتوان این مفهوم را اندازهگیری کرد. در پژوهشهای OECD شاخصی به نام «نمایه انزوای اجتماعی» مطرح میشود که از طریق آن میتوان عدالت اجتماعی را اندازهگیری کرد.
در گزارشهای آزمونهای پیزا هم عدالت آموزشی بر اساس همان دو مفهوم همگانشمولی و رواداری سنجیده میشود. یونسکو هم برای اندازهگیری عدالت استانداردهای کمینه را مطرح میکند و زیربنای آن نظریات مطرحشده در سپهرهای عدالت والزر و مفهوم «شایستهالاری» آمار تیاسن است. «بیطرفی» (Impartiality) در نگاه یونسکو، عین «رواداری» است و بین این مفاهیم، نوعی همپوشانی وجود دارد. مفهوم «برابری شرایط» هم سنجههای مخصوص به خود را دارد که بنیانهای آن، به همان «فرصتهای برابر» راولز برمیگردد.
به صورت کلی، نظریهپردازان مختلف از مفاهیم یکسانی استفاده کردند تا توضیح دهند که افراد باید در شرایط برابر وارد نظام آموزشی شوند. در این حوزه، مفاهیم و نظریهها خیلی زیاد هستند و شاخصهای گوناگونی برای اندازهگیری عدالت معرفی شدهاند. مثلا برخی شاخصهای اندازهگیری، بر متغیرهای زمینهای متمرکز هستند و بررسی میکنند که آیا توزیع فرصتها بر اساس این متغیرها صورت میگیرد یا نه. یا بحثی به نام «تحلیل گروه منفعت» وجود دارد که در ایران فقط با یک پژوهش برخورد کردم که از این تحلیل استفاده کرده بود و به این نتیجه رسیده بود که منفعت بودجهای که دولت صرف آموزش میکند، نصیب افرادی میشود که جزو طبقات بالای اجتماعی هستند.
من باید توضیح بدهم که در آموزش، طبقه اجتماعی افراد و سطح تحصیلات پدر و مادر، مهمتر از طبقه اقتصادی آنها است و نقش پرنگتری در دستاوردهای درسی بچهها دارد زیرا طبقه اجتماعی بالا، خود به خود طبقه اقتصادی بالاتر را هم بهوجود میآورد. در گزارش اندازهگیری عدالت آموزشی که یونسکو در سال ۲۰۱۸ منتشر کرد، شاخصهایی هم برای کیفیت و هم برای عدالت مورد استفاده قرار میگیرند. مثلا در حوزه دسترسی به آموزش، شاخصهایی همچون نرخ ثبتنام و شاخصهای تکمیلی همچون نرخ تکرار پایه، نرخ ترک تحصیل، نرخ دوام در نظام آموزشی، نرخ تکمیل پایه، نرخ گذار به دوره آموزشی بعد مطرح شدهاست. در زمینه یادگیری، شاخصهایی چون درصد دانشآموزان دارای سواد خواندن و نوشتن، درصد دانشآموزان دارای سواد ریاضیات، درصد دانشآموزانی که در آزمونهای ملی و کشوری قبول شدهاند، درصد دانشآموزانی که به مهارت کمینه دست پیدا کردهاند مورد استفاده قرار میگیرند.
یونسکو مرجع سیاستگذاری بینالمللی است و با شاخصهایی که ارائه میدهد، میتوانیم عدالت را در کشورهای مختلف اندازهگیری کنیم و وضعیت عدالت آموزشی را بین آنها مقایسه کنیم. ما باید متوجه شویم که دیگران درباره عدالت چگونه فکر میکنند و آن را به چه روشی اندازهگیری میکنند. از جمله عوامل مؤثر بر عدالت مدرسهای میتوان به استقلال مدرسه، پاسخگویی مدرسه، حمایت از دانشآموزان کمپیشرفت، حمایت از مدارس کمبرخوردار و ... اشاره کرد و با دستکاری این عوامل میتوان وضعیت عدالت را بهبود بخشید.
باید توجه داشت که در گزارشها و آمارها، دادهها اهمیت دارند و نشان میدهند اگر از نظر سیاستگذاری روی بچههای کمپیشرفت سرمایهگذاری کنید، به همان نسبت بچههای دارای عملکرد متوسط، بالا و پیشرفته هم رشد میکنند. در این حالت، ضمن اینکه کار عادلانه انجام میشود، کیفیت آموزش هم بالاتر میرود.
نظر شما